
این داستان منه درمورد جیمینه برو ببین چیه کپی هم نیست ساختگیه ذهن خودمه😂💜
اووووف من دارم میدوم چونکه جی هوپ تنبیهم کرده 😐و گفته باید پیاده بیای 😫ولی اشکال نداره اه انساف نیس ☹*رسید به صحنه عکاسی* اوففف جی هوپ:سلام خوش گذشت دویدن😎😂 جیمین:اره حداقل مثل شما نیستم جی هوپ:یعنی چی؟🤔جیمین:شما تنبلید من نیستم توی برگشتن خودم بر میگردم جی هوپ:خودت خواستی بعد نگی جی هوپ سوارم نکردااا😐😑جیمین:خیالتتتت راحت😌 تهیونگ:هیی جیمین جی هوپ بیاین دیگه جیمین :امدم *بعد عکس برداری* جی هوپ:بچه ها بیان بریم جیمین میخواد تنهاییی بره😉😆جیمین:اره من رفتممم تهیونگ:این چش شده😐 جین:هیچی حتما میخواد پیاده روی کنه😂یه جک بگم نامجون:بگو جین:میدونید به جیمین چی میگن؟ جونگ کوک:چی؟ جین:اردک پیاده روی یاع یاع یاع🤣 بقیه:😂😐
جیمین وای خیلی خستمه باید برسم به خونه حالم خیلی بده و الانه که بیوفتم🤒و *از زبون تهیونگ* اون جیمین نیس که افتاده روی زمین؟ جونگ کوک:چرا خودشه تهیونگ:جی هوپ وایسا برم ببینم کیه؟ عه بچه هااا این جیمین انگار نفس نمیکشه بزار کولش کنمممم جی هوپپپپ حرکت کن! جی هوپ:الاننننن *رسیدن به بیمارستان از زبون جی هوپ* جیمین رو گذاشتیم توی اتاق دارن معاینش میکنن و ما خیلی ناراحتیم تهیونگ:نمیدونم چرا گذاشتی برهههه *با گریه*😭😢جی هوپ:همش تقصیر منه😭که دکتر امد بیرون.....
تهیونگ:دکتر بگو حالش خوبه😭 دکتر:دوستتون براش اکسیژن گذاشتیم مثل اینکه نفس تنگی داره ونتونسته نفس بکشه و وقتی افتادع رو زمین سرش خورده به یه سنگ و الان بخیش کردیم تهیونگ:میتونیم ببینیمش دکتر:فقط ۲ نفر میتونن برن جین :جی هوپ و تهیونگ شما برید جونگ:اره ما وقت ملاقات میایم جی هوپ باشه بیا بریم رفتیم داخل اتاق جیمین بیهوش بود تهیونگ دوید رفت بغلش گفت:کی بیدار میشی که ما تا ساعت ۵ صبح هیچی نخورده بودیم و تهیونگ خواب بود منم از شدت نگرانی خوابم نیومد که یه باره صدای جیمین امد:من کجام؟ کی دستمو محکم گرفته! تهیونگه صورتشو دیدم جای اشک بود و صورتش پف کرده بود جیهوپ:جیییییمییییننننن بیدارررر شدییییی جیمین:اره میشه بگی چرا اینجام و تهیونگ چرا اینجوری دستمو گرفته؟ چیزی شده من مریضم؟ جیهوپ:چیزی نیس فقط باید یه ۳ هفته اینجا بمونی چونکه نفست گرف وسط راه و ما دیدیمت و بیهوش بودی و نفس تنگی داری الان هم اکسیژنت رو بزار تا خفه نشی جیمین:بخواطر همینه که تهیونگ داشته گریه میکرده جی هوپ:اره:)💔 تهیونگ:*بیدار شد*جیمین؟ تو بیدار شدیییی جیمین:اره چیزیم نیس تهیونگ:خوشحالممممم که میبینمت که.....
از زبون جیمین:تهیونگ چشمات تهیونگ:چشونه؟ جیمین:قرمزن تهیونگ:واقعاااا جیمین:شما برید خونه جی هوپ:باشه تهیونگ بدوو بریمممم تهیونگ :فعلا ججییممیینن جیمین:فعلا *بعد چند ساعت* جیمین :اوفف جدی خستم شددددد *از زبون ا/ت* وایییی خدااا😭😭چه کار کنم مادررررممم داره میمیره من پولشو ندارم بدمممم و اون پیوند ریه باید بکنه 😭😢نمیدونم چیکار کنم پول ندارم 😭مجبورم توی بیمارستان😭اتاق هارو تمیز کنم هر وقت یاد مادرم میوفتم دلم میگیره ما پول نداریم و من ۳تا برادر دارم که اونا کوچولون و مادرمو به شدت دوست دارم اگههه مادرم برههه😭😭 اشکامو پاک کردم و خودمو جمو جور و رفتم سمت یکی از اتاق ها که یه پسر بود اهنگ گوش میداد 😐عجیب بود میرقصید منو دید خشکش زدن جیمین:ببخشید ندیدمتون😅ا/ت:اشکال نداره من فقط امدم اینجارو تمیز کنم مشکلی نداری؟ جیمین:نع بفرمایید😁امدم تمیز کنم پسرهه یه دفعه افتاد روی تخت که.....
بیهوش شد من سریع رفتم پرستارو خبر کردم تا بعدا به من تهمت نزن😶و پرستار:خودش اینجوری بیهوش شد؟ ا/ت:اره خودش افتاد پرستار:اقای دکتر به کمکتون نیاز داریممم دکتر:الان میام پرستار:خانم ا/ت باید برید بیرون ا/ت:باشه رفتم بیرون یه ۴تا پسر امدن سمت اتاق یکیشون گفت:هیی دختر چرا تو اتاق جیمین بودی ا/ت:من فقط تمیز میکردم من کاری نکردم واقعییی میگمم😅نامجون:اون حالش چطوره میشه بگی اخه دکتر داخله ا/ت:اره اون یه دفعه بی هوش شد جونگ کوک:نکنه چیزیش شده باشهههه ا/ت:فکر کنم داشته اهنگ گوش میداده که اینطوری بیهوش شده جین:مرسی دختر کوچولو ا/ت:من کوچولو نیستم😐 اقای دکتر امد کهههه:گفت اقای جیمین....

خب تموم شد مرسی تا اینجا امدید اگه خوب بود کامنت کن تنکیو فایتینگ ارمی💜🖤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عزيزم خیلیییییییییی قشنگ بود💜 لطفاااااا زود تر پارت بعدو بنویس
تنکیوو دارم مینویسمش💜🖤
بعدی رو بنویس عالیی بود